رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

درباره ی وبلاگ
رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

خدایا!
هرچه گرفتی، بگیر، اما ایمانم را نه...

جلسه ی دوازدهم اخلاق

چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۰۷ ق.ظ

خلاصه ی فهم بنده از این جلسه تقدیم می شود:

- در ابتدای سوره ی بقره، انسان ها به سه دسته تقسیم می شوند: متقین، کفار، منافقین. علامه طباطبائی معتقد است که مؤمنین همان متقین اند و در واقع رابطه ی ایمان و تقوا رابطه ی تساوی است.

 

- یکی از شیرین ترین داستان های قرآن، داستان آفرینش انسان و پس از آن است. بعد از تناول از شجره ی ممنوعه خداوند می فرماید: «ما» گفتیم(ما گفتن خدا از سر تعارف نیست، دلیل دارد) هبوط یابید، بعضی از شما برای بعضی دیگر دشمنید و در زمین برایتان محل استقرار و متاع است تا «حین». انسان ها معمولا در زمین استقرار پیدا می کنند و دلشان خوش می شود، ما هم همینطور هستیم حال آنکه داریم دنیا زندان مؤمن است. آیا ما واقعا این زندان بودن را حس می کنیم؟! همچنین به متاع دنیا دل می بندیم و خیلی وقت ها سر همین متاع دنیوی اختلافات ایجاد می شود. کسی که به عنوان مثال می بیند روی ماشینش خط افتاده و بسیار ناراحت می شود، میگوید ارزش ماشینم کم شد! خیال هم می کند این مال را از خودش دارد!

 

- عداوت مطرح شده بین انسان ها تا زمان ظهور حضرت حجت(عج) و برپایی حکومتشان، برقرار است. گاهی این عداوت ها بین مومنین است که در اینجا اختلاف را از گناهان کبیره شمرده اند و گاهی بین مومنین و کفار است که ریشه ای و دائمی است.

 

- پیامبر صلی الله علیه و آله قبل از اینکه به مدینه بروند، مصعب ابن عمیر را به مدینه می فرستند تا شرایط و دل ها را برای پذیرش اسلام آماده کند. او یک توصیه از حضرت می خواهد و ایشان می فرماید: یسّر و لا تعسّر، بشّر و لا تنفّر. (آسان گیری و خوشرویی از شرایط مهم است که مؤمنین باید داشته باشند. نه اینکه سر هر مسآله ای اختلاف کنند.) بعد از ایجاد حکومت خود، زمینه ی برادری را بین مؤمنین، حول وجود امیرالمؤمنین(ع)، ایجاد می کنند که با هم جفت شوند تا عداوت ناشی از هبوط بینشان ایجاد نشود.

 

- حال وقتی عداوتی بین تو و دیگران ایجاد می شود، و می خواهی آن را اصلاح کنی، از کجا باید شروع کنی؟ قاعدتا وقتی بین دو نفر اختلاف است، تا زمانی که هرکدام انتظار حرکت از طرف مقابل را دارد، اختلاف حل نمی شود. پس باید اصلاح را از خودت شروع کنی و نباید منتظر تغییر در دیگری باشی. اما گاهی ممکن است تو هرچه در توان داشته ای انجام داده باشی ولی باز هم اصلاح نشود. اینجا چطور؟! امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه می فرماید کسی که رابطه ی خودش را با خدا اصلاج کند، خداوند رابطه ی او را با مردم اصلاح می کند. بنابراین منشأ اختلاف با مردم این است که رابطه مان با خدا اصلاح نیست. کاغذ بردار و بنویس کجای رابطه ات با خدا مشکل دارد؟

 

- ما حتی خیلی وقت ها به خدا شک داریم. خدا را واقعا به عنوان غفور، رحیم، قابل التوب و... قبول نداریم و به همین دلیل توکل نمی کنیم( و من یتوکل علی الله فهو حسبه؛ الیس الله بکاف عبده؟!). وقتی در جوشن کبیر می خوانیم یا حبیب الباکین و اشک می ریزیم، وقتی می خوانیم یا حبیب التوابین و توبه می کنیم، بعد از آن حق نداریم به خدا اعتماد نکنیم در اینکه خدا دوستمان دارد و توبه و اشکمان را پذیرفته است. حق نداریم به خدا سوءظن داشته باشیم. اسمش را بگذارید ساده لوحی و ساده لوح باشید. خدا ساده لوح ها را دوست دارد! مثل فرد ساده ای که وارد حوزه ی علمیه شد و دیگران می خواستند او را اذیت کنند، گفتند باید بسم الله بگویی و از روی آب رد شوی، او هم چون ساده بود، باور کرد، بسم الله گفت و واقعا هم رد شد!

 

التماس دعا-یاعلی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۲/۱۱/۲۳
  • ۳۹۷ نمایش
  • سر به هوا!

کلاس اخلاق استاد تلوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی