رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

درباره ی وبلاگ
رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

خدایا!
هرچه گرفتی، بگیر، اما ایمانم را نه...

جلسه ی نهم اخلاق

پنجشنبه, ۳ بهمن ۱۳۹۲، ۰۶:۰۴ ق.ظ

خلاصه ی فهم بنده از جلسه نهم اخلاق تقدیم شما دوستان:

 

- علت دو نوع است: فاعلی و فابلی. تاثیر کلاس اخلاق گاهی به علت فاعلی برمی گردد گاهی به علت قابلی. علت فاعلی اگر قوی باشد،وابسنگی عمل به علت قابلی کمتر خواهد شد.اینکه علت قابلی شخص چگونه باشد هم بسته به عوامل متعددی مثل تربیت و وراثت و... است که الآن خارج بحث ماست. شخصیت انسان ها یا همان علت های قابلی، از جهات گوناگون دسته بندی های مختلف می شود که به برخی از آن ها اشاره می کنیم.

 

- آدم ها یا رهبرند یا رهرو. شخصیت رهبر برای حرکت و اقدام، منتظر دیگران نمی مانند. این ها از درون می جوشند و خلاقیت دارند. اما شخصیت رهرو همیشه منتظر اقدام دیگران هستند تا حرکت کنند، از خود خلاقیت هم ندارند.در کلاس اخلاق اگر شخص رهبر باشد،سریع اقدام می کند ولی رهرو منتظر می ماند ببیند دیگران عمل می کنند یا نه؟ «قیام لله، مثنی و فرادی» برای شخصیت رهبر است اما «یدخلون فی دین الله افواجا» مربوط به شخصیت رهرو است. شخصیت رهبر قابلیت تکثر دارد و می خواهد عین خودش باز تولید کند؛ اما شخصیت رهرو خودش است و خودش.

 

- دسته بندی دیگر این است که برخی خوش بین هستند، برخی بدبین. شخص بدبین مثل مگس است که روی کثافت می نشیند، حتی اگر در گلستان باشد دنبال کثیفی می گردد. شخص خوش بین مثل زنبور عسل است که روی گل می نشیند، هرچند کم باشد. خوش بینی و بدبینی های آدم ها مثلا در جلسات آسیب شناسی تشکلات مشخص می شود. حضرت آقا همیشه در همه ی زمان ها و دولت ها سعی می کند به مردم یاد دهد که خوبی ها را چگونه ببینند. دیدن خوبی ها هنر می خواهد.

 

- بعضی ها نگاهشان به مسائل فقهی(جزئی و موضعی) است ولی بعضی ها نگاه کلامی و اعتقادی(در طول مسیر و کلی) دارند. بعضی ها عجول و هول اند ولی بعضی ها صبورند. بعضی ها خیلی شکاکند و دل دل می کنند تا زمان از بین می رود برای تصمیم گیری. این ها خیلی به استخاره رو می آورند(توضیح درمورد استخاره در پ.ن). اما بعضی ها قدرت تصمیم گیری شان بالاست.

 

- دسته بندی خیلی مهم: بعضی ها اهل اصلاحند، بعضی ها اهل إفسادند. اهل اصلاح وقتی مشکلی پیدا می کنند دنبال حل آن هستند نه جار زدن آن و بردن آبروی افراد. اهل افساد از اینکه مشکلی ببینند خوشحال می شوند و جار می زنند که فلان شخص فلان مشکل را دارد. مثلا پدر و مادری که از شکست فرزند دیگران خوشحال می شوند و همه جا جار می زنند که فرزند فلانی کنکور قبول نشد و... اهل افسادند. این آدم ها از این کار خودشان هم لذت می برند و البته ممکن است توجیهات زیادی هم بیاورند. مثلا وقتی مشکلی در جایی می بینند آن مشکلات را زیاد می گویند. درست هم می گویند ها! اما با این درست گفتن هاشان آدم را دق می دهند! به دنبال حل آن هم نیستند. آبروی کانون های ایمانی و مؤمنینی که ایمان خیلی ها به آن ها وابسته است را بخاطر یک گناه یا اشتباه می برند به اسم نهی از منکر یا برائت از گناه.

 

- وقتی انقلاب شد، اهل اصلاح و افساد زیاد بودند و آدم های بی خاصیت که شرایط برایشان فرق نمی کند کمتر بودند. اما وقتی انقلاب تبدیل به نظام شد، به مرور زمان روحیه ی انقلابی کمتر شد و اهل اصلاح و افساد کمتر و آدم های بی خاصیت بیشتر. نظام اگر روحیه ی انقلابی نداشته باشد بعد مدتی می میرد. کاری که باید بکنیم این است که روحیه ی انقلابی را زنده نگه داریم تا نظام زنده بماند.

 

- خیلی از این دسته بندی ها را نباید به طور مطلق داشته باشیم.مثلا در نهج البلاغه داریم که وقتی اوضاع بد شد باید سوء ظن داشته باشید نه حسن ظن. اما در بین مؤمنین: علیکم بحُسن الظن. یا گاهی باید فقهی و ریز نگاه کرد و گاهی کلامی و کلی.

 

- این دسته بندی ها ناشی از ملکات اخلاقی است و در بهشت و جهنم ملکات ظهور پیدا می کند.اگر صرفا سعی کنیم اعمالمان را درست کنیم مَثَل آن روایتی می شود که سعدی می گوید: مردی انبار گندمی داشته که در آن موشی افتاده بوده.درب های انبار را می بندد تا موش بمیرد. بعد از ماه ها درب را باز می کند و می بیند که گندم ها را خورده. ملکه ی اخلاقی بد مثل آن موش است که به جانمان می افتد اگر صرفا در ها را ببندیم و کار دیگر نکنیم. باید با مراقبه و مشارطه و محاسبه به جان این ملکات بیفتیم و خوب هایشان را زیاد کنیم و بدهایشان را از بین ببریم.

 

- توکل انسان ناشی از فقر است. انسان های فقیر توکل بیشتری دارند چون چاره ای غیر از توکل ندارند، اما اغنیا خیالشان به جیبشان تخت است و توکل نمی کنند. برای توکل کردن باید به «انتم الفقراء الی الله» رسید، چه پولدار باشی چه ندار.

 

پ.ن: استخاره مشورت با خداست.خداوند استاندارد هایش با ما فرق دارد. اگر خیر بیاید ممکن است این خیر به کام و شیرین نباشد: عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم. مثلا برای ازدواج فوری استخاره می کند و خیر می آید. از کجا معلوم؟ شاید خدا می گوید که من می دانم که این همسر با این اخلاق بدش تو را آدم می کند! این خیر توست. نباید این برداشت را بکنیم که خیر است یعنی شیرین است.

 

التماس دعا-یاعلی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۲/۱۱/۰۳
  • ۳۸۰ نمایش
  • سر به هوا!

کلاس اخلاق استاد تلوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی