رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

درباره ی وبلاگ
رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

خدایا!
هرچه گرفتی، بگیر، اما ایمانم را نه...

جلسه ی هفتم اخلاق

پنجشنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۲، ۰۶:۰۰ ق.ظ

      -گفتیم کلاس اخلاق برای زنده نگهداشتن ایمان است. در مقابل سختی های آخرت ، اصلا سخت نیست و اتفاقا لازم هم هست هفته ای یک بار هم که شده، به جلسه ای که در آن ایمانمان تازه می شود برویم.

 

      -گفتیم بیشترین جایی که ایمان در خطر می افتد، در موضع حق الناس است که شخص ذی حق، مثل خدا کریم و غفار و ستار نیست.

 

      -وقتی روابط حاکم بر جامعه، روابط غیر ایمانی است، اگر مؤمنین بین خود رابطه ی ایمانی برقرار کنند، نمود بیرونی آن منفی است. مثلا یکی از چیزهایی که باعث می شود سایرین فکر خوبی نکنند، این است که از جمع آن مؤمنین، بوی اختلاف به مشام کسی نمی رسد. نه تنها کسی از آن ها اختلاف کلی نمی بیند، حتی اگر دونفر اختلاف کنند، معمولا نفر سوم متوجه اختلافشان نمی شود.

 

      -علی الخصوص از تشکل های دینی که امام دارند ، اگر اختلافی به گوش نرسد، بقیه فکر می کنند این ها مثلا رابطه ی مرید و مرادی دارند و فکری از خودشان ندارند. چون قاعدتا(!) کسی که فکر می کند و از خودش ایده دارد حتما باید غیبت کند! حتی جمع مومنین را ترک کند تا به همه ثابت کند هم معرفت دارد به مشکلات، هم اینکه به شخصی که مشکل دارد، بی محبت است. در حالی که استانداردهای روابط ایمانی متفاوت است.

 

      -بسیاری از اختلاف ها بین کسانی که رابطه ی ایمانی بینشان نیست، ریشه در حسد دارد. وقتی شخص می بیند که عده ای از نسبت به شخصی ادب و تواضع و محبت و تبعیت دارند، حسادت می کند.

 

     -در رابطه ی ایمانی یکی چون مقید به دین اند و غیبت و عیب جویی نمی کنند، دیگر به دلیل محبت شدید و رابطه ی ولایی بین آن ها(بعضهم اولیاء بعض) اختلافات ظهور نمی کند.اگر با امام (به معنای عام)و ولی خود (یا اولیاء خود) اختلاف نظر داشته باشند،حتی اگر در خلوت بیان کنند، در جلوت و در عمل، به اختلاف دامن نمی زنند(از آثار ولایت، تبعیت است). چه برسد به اینکه بخواهند غیبت و عیب جویی کنند.

 

      -اینکه از جمع مؤمنین اختلافی ظهور نمی کند، اصلا به این معنی نیست که مؤمنین از خودشان فهم و فکر و علم ندارند. برخلاف برخی از بزرگان، تا به حال کسی ندیده است که حضرت آقا با امام (ره) اختلاف کند. اتفاقا یکی از نقدهای بیگانگان درمورد حضرت آقا این است که ایشان قبل از فوت امام، شخصیت مهمی نبودند! این نقد به این دلیل است که استاندارد عمومی این است که اگر کسی مهم باشد و از خودش فهم و فکر داشته باشد باید بالاخره در جایی با دیگران اختلاف کند!

 

      -روایت داریم « أحذروا من صولة الکریم». نبیاد فکر کنیم کریم چون اعتراضی نمی کند، چیزی نمی فهمد و فکر نمی کند. چون مقید به قیود ایمانی است چیزی نمی گوید. درست مانند شیری که در قفس است و دیگران از بیرون قفس برای او شکلک در می آورند. فکر نکنید به این معناست که قدرت حمله ندارد.چون در قفس است کاری نمی کند.

 

      -در توصیف یاران امام زمان(عج) داریم که در مقابل امامشان مثل کنیز هستند. نفرموده اند غلام! البته هم غلام و هم کنیز مطیع مولایند، تنها فرقشان این است که کنیز در مقابل مولا صدایش هم در نمی آید. اما این اصلا به این معنی نیست که یاران ایشان فهم ندارند.

 

      -خیلی ها فکر می کنند اگر علم زیاد شد، نیاز به نبوت و ولایت کم می شود. اما چون در حالت عادی، با زیاد شدن علم،اختلاف بیشتر می شود، نیاز به ولی بیشتر می شود(اتفاقا مولوی هم به این اشاره می کند). مومنین مثل دانه های تسبیح می مانند. اگر نخ تسبیح گره نداشته باشد از هم جدا می شوند. ولایت مثل گره ی نخ تسبیح است که این دانه ها را یک جا نگه می دارد.

 

      -یکی از مشکلاتی که تشکلات دینی دچار آن هستند، این است که به اسم آسیب شناسی، دچار انواع غیبت ها و بی حرمتی ها و عیب جویی ها می شوند.

 

      -مؤمن باید قبرستانی در دلش ایجاد کند تا چیزهایی را در آن خاک کند و سال به سال هم سر آن قبرها نرود.یکی از چیزهایی که باید دفن کند عیوب برادران مومنش است. تا این قبرستان را در دل خودش ایجاد نکند، حتی خود قبرستان رفتن هم به دردش نمی خورد!

 

      -ملاصدرا درمورد شهید با آیه ی «إنه علی کل شیء شهید» بحث می کند و ضمیر «ه» را صرفا مختص خدا نمی داند. آیه های دیگری هم هست که ضمیر سوم شخص دارد و مفسرین آن را مثلا متوجه امام زمان(عج) می دانند. مثل آیه ی 7 سوره ی مجادله که می فرماید« ما یکون من نجوی ثالثة إلا و هو رابعهم، ولا خامسة إلا هو سادسهم، و لاأدنی من ذلک و لا أکثر إلا هو معهم أینما کانوا...».

      التماس دعا-یاعلی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۹۲/۱۰/۱۲
  • ۴۸۱ نمایش
  • سر به هوا!

کلاس اخلاق استاد تلوری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی