رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

درباره ی وبلاگ
رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

خدایا!
هرچه گرفتی، بگیر، اما ایمانم را نه...

دین، بما هو قُلُنبَتاً دین!

جمعه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ

حیوان ها را دیده اید؟ دقت کرده اید به زندگی شان؟ تمام هم و غم شان خواب و خوراک است و زاد و ولد... هی بخورند و احیانا به کمی بازی مشغول شوند و بچه دار شوند و بخوابند و... همین! پیشرفته ترین هایشان که مورچه ها و زنبور ها باشند، جامعه دارند و برای جامعه فداکاری می کنند و تن به خواست ملکه می دهند.

آدم ها چطور؟ به آدم دقت کرده اید؟ موجوداتی هستند شبیه به همین مورچه ها و زنبور ها با کمی تطور، که عقل ابزار ساز باشد به علاوه ی چاشنی هایی مثل عشق(هرچند در خیلی گونه های حیوانی هم بدیل هایی برای عشق هست!) و اخلاق و قانون(که این ها هم در حیوانات مطلقا بی بدیل نیستند)... دیگر چه دارند؟

این آدم هایی که توصیف کردم جامعه می سازند، قانون وضع می کنند، گاهی(!) عقلشان را به کار می اندازند و گاهی هم عاشق می شوند(این گاهی بخاطر این بود که هر تمایلی بین زن و مرد از نوع عشق نیست)... که چه بشود؟ که عمری زندگی کنند و بعد بچه هایشان جایشان را بگیرند و بعد بچه های بچه هایشان و...

می بینید؟ در این حالت جامعه ی انسانی هم شبیهی است برای جوامع حیوانی... و حتی گاهی پست تر! چون حیوانات حداقل اگر عقل نداشته باشند، غریزه ی راست و درستی دارند که بر آن پایدار می ماند، اما انسان اگر از عقلش استفاده نکند، غریزه ی قوی ای هم که ندارد، با مدد اختیار هم به جنگ فطرتش برود از حیوان هم ضایع تر می شود!

اما آن چه این دو نوع جامعه را می تواند از هم جدا کند چیست؟ آن چیزی که جنسش با غریزه و عقل ابزار ساز فرق داشته باشد و بتواند انسان را از حیوان بودن بالاتر ببرد، چیست؟ چیزی که هم بتواند انسان ها را انسان کند هم جامعه را جامعه ی انسانی کند...

اخلاق؟ عقل؟ تا به حال فکر کرده اید که چه بشود اخلاق داشته باشیم؟ که چه بشود عقل داشته باشیم؟ همین که کارمان راه بیفتد با این ها کافی است؟ یا نه، انسان به دلیل دیگری نیاز به این ها دارد؟

اگر به دنبال کار راه انداختن باشیم که در همان حال حیوانیت مانده ایم. پس باید هدف دیگری در کار باشد. باید برای چیز مهم تری از این ها استفاده کرد، باید برای چیز مهم تری تمام قوای خود را به کار گرفت.

من هرچه گزینه های مختلف را بررسی می کنم راضی نمی شوم که نمی شوم! الا یک چیز و آن هم دین است!

تنها چیزی که انسان را از جسمش و علایق ساده و سطحی حیوانی اش جدا می کند همین دین است. دین که می گویم هم منظورم واضح است، منظورم چیزی است که راستی راستی آسمان دهان باز کرده باشد و قلنبه آن را انداخته باشد پایین، تا آدم ها را بکشد بالا. نه از این من در آوردی ها و (ببخشید) شکم در آوردی ها که اسمش را می گذارند دین و عرفان. حالا بحثم بر سر مصداقش هم نیست. خود دین بما هو قُلُنبَتاً دین!

دین که نباشد، حالا شما هزار و یک جامعه ی قانون مند و اخلاق مند و عقل مند و علم مند و تکنولوژی مند و «هرچه دلت خواست» مند برپا کن (گرچه که معتقدم بدون دین همین هم نمی شود)، آخرش که چه؟ وقتی مردی بچه هایت می آیند و بعد آن ها می میرند و بعد... جز حداکثر یک حیوان پیشرفته ی باحال بودن چه چیزی از آب در می آِید؟ هیچ!

حالا اگر این دین قرار است بیاید، و خدا آن قدر انسان را تکریم می کند که از آسمان برایش ریسمان می فرستد تا بالا بکشدش، ما نباید خودمان را خفه کنیم درش؟ نه، آخر اصلا انصاف است که چنین چیز مهمی از آسمان ها بیاید، ولی ما بخل به خرج دهیم و بگوییم در هر حوزه ای نباید واردش کرد؟ اگر انسان اینقدر برای خدا مهم بوده که برایش هدایت بفرستد، آن هم جامع و کامل(همان قُلنبه ی خودمان)، یعنی لیاقت انسان این است که از این هدایت استفاده کند. حالا خنده دار نیست که انسان بگوید مثلا من فقط وقتی در خانه ام و در معبد هستم از آن استفاده می کنم، وقتی خواستم بروم سرکار یا دانشگاه یا مهمانی، یا هر جای مهم و غیر مهم دیگر، می گذارمش در فریزر تا وقتی برگردم. مثلا می خواهد برای خدا کلاس بگذارد که اینطور می گوید؟ خدا برای او کلاس نگذاشته و هدایت را همه جانبه و قلنبه فرستاده پایین، بعد انسان صرفه جویی کند در استفاده از این هدایت گوگولی مگولی دوست داشتنی؟ مسخره نیست؟

  • موافقین ۴ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۳/۱۵
  • ۴۹۰ نمایش
  • سر به هوا!

نظرات (۳)

  • تبارک منصوری
  • جدیدا دارن اخلاق رو ضامن سعادت انسانها معرفی میکنن و اقوال فلاسفه های آتءیست مشکل دار رو بزک کرده و با استدلالهای فلسفی خاص خودشان سعی در بی اهمیت  جلوه دادن دین و شخصی کردن اون دارن...که دین چه باشد چه نباشد انسان بواسطه عقل خود و درک فطری و  نسبی که از خوبی ها و بدی ها داره هم میتونه خوب زندگی کنه و بواسطه همین تعریف خوب باشه یا  بد..اما خوبی و بدی تا چه مرز و محدوده ای؟ تا همین حد که دروغ بد است و دزدی اخ است و دوستی و مهربانی خوب است و این دسته تعاریف ابتدایی و ناکامل که میتونه در طیف بسیار محدود و نا کار امدی کارساز باشه..دو گروه نسبتا خوب و بد در یک دسته بندی ناکامل..اما ما میگیم گروه سومی هم هستند ..السابقون.همین السابقون یعنی گل واژه ی تعریف دین..یعنی هدف اصلی خلقت..
    پاسخ:
    بله، بنده هم اتفاقا با همین مساله مشکل دارم.
    قبول دارم که عقل تا حدی میتونه مشکل رو حل کنه، اما حتی اگه بتونه، من میگم آخرش که چی؟میشیم یه عده حیوان متطور! تنها چیزی که فصل تمیز میشه بنظرم دینه.
    سلام علیکم.
    به موضوع خوب و ارزشمندی اشاره کردید. تعاریف اخلاق و انسانیت و کرامت انسانی و حتی مفاهیمی چون خوبی و بدی در مکاتب و نظریاتی که کلاً انسان را در همین دنیا تعریف می‌کنند و نهایتاً یک حیوان ابزارساز و ...، «سخت سست‌بنیاد است». به قول یکی از استادان بزرگوار: «با این تعاریف صحبت کردن از کرامت انسان همان‌قدر معنادار است که سخن گفتن از کرامت زرافه».
    پیروز باشید،ان شاء الله!
    پاسخ:
    زرافه رو خوب اومدین!
    خخخخخ

    علیکم السلام!
  • حجت حاجی کاظم
  • به نظر می رسد حتی اخلاق سکولار و وجدانی نیز بدون دین نتواند توجیه عقلایی داشته باشد  و تنها به عنوان عقده ای روانی و یا به قول داوکینز، حماقت قابل توجیه باشد. یک انسان بی دین می تواند اخلاق داشته باشد اما نمی تواند برای اخلاق درونی خود، توجیهی عقلانی داشته باشد و باید در نهایت انسان ها گرگ یکدیگر باشند.


    اما نکته ای که اشاره نمودید، اینکه بدون سعادت نهایی که دین وعده می دهد، خیلی دست خالی هستیم، نکته مهم دیگری است.
    البته این بحث در جایی صادق است که توانسته باشیم آسمانی بودن دین را اثبات کنیم وگرنه باید بگوییم همین که هست، هست. و در نهایت هم باید الکی خوش باشیم و دم را غنیمت شماریم و یا خودکشی کنیم و به این رنجِ «بودن» پایان دهیم.


    یک نکته هم اینکه حیوانات هم رشدی دارند و دنیایی ویژه خودشان را. احتمالا حشر دارند و چیزی شبیه امتحان. کمی باید مراقب باشیم انسان هایی که انسان زندگی نمی کنند و برای تامین غرایز خود هر ظلمی می کنند را حیوان ندانیم چرا که از این جهت، ممکن است به شخصیت و روح حیوانی توهین شود. قرآن کریم، «بل هم اضل» را نه به عنوان ناسزا بلکه به عنوان یک حقیقت بیان فرموده است.

    پاسخ:
    درمورد نکته ی دوم: عرض کردم، منظورم از دین آن چیزی است که قلنبه از آسمان آمده باشد. و گفتم که یک مفهوم اسن، به مصداق فعلا کاری ندارم.

    در مورد نکته ی سوم: دقیقا آن جایی که گفتم حتی پایین تر از حیوان ها، منظورم به همین آیه ی بل هم اضل بود.

    ممنونم از توجهتون.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی