رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

درباره ی وبلاگ
رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

خدایا!
هرچه گرفتی، بگیر، اما ایمانم را نه...

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «برنامه ی دور همی» ثبت شده است

چند وقت قبل، مطلبی نوشتم در باب مشکلات اخلاقی سری اول برنامه ی دور همی مهران مدیری.

مدتی است که سری دوم برنامه، با جذابیت های بیشتری آغاز شده، که امیدوار بودم به دلیل انتقادات فراوانی که از سری اول آن انجام شد، این برنامه در دوره دوم حیات خودش به نحو بهتری ادامه دهد.

البته باز هم مثل بار پیش، این مطلب را با دیدن یک جلسه از این برنامه ی مخاطب جذب کن می نویسم، و هیچ ادعایی نسبت به جلسات دیگر ندارم.

موضوع برنامه افسردگی بود.

مهران مدیری در حال تلاش برای اثبات این مساله بود که خیلی از ما ها آدم های افسرده ای هستیم. او برای تبیین ادعایش مثال هایی می آورد که اگرچه همه شان غلط نبودند، اما برخی مثال ها از جهاتی غیرواقعی، تصنعی و حتی نامربوط بودند.(از آن جایی که حفظ نکردم، با خطای کمی نقل به مضمون می کنم.)

یکی از مثال هایی که خیلی خوب در ذهنم مانده، مثال او بود برای یاد مرگ!

  • سر به هوا!

در ایام نوروز، برنامه ای به نام «دور همی» پخش می شد که طرفداران نسبتا خوبی هم داشت. برنامه ای که در ابتدا به دلیل نو بودن فضای سن و ترکیب تئاتر، اجرا، موسیقی، استفاده از طنز اجتماعی و... جذاب به نظر می رسید.

اما این برنامه هم مانند سایر مشابه های خودش در معرض نقد قرار گرفت. یکی از نقدهایی هم که به سرعت در شبکه های اجتماعی دست به دست شد، تقلیدی بودن برنامه از همتای هندی خود بود که بعضا آن را بی اهمیت می دانستند و بعضا با دیدن این تشابه ها تأسف می خوردند. بماند که این تقلید ها در رسانه سابقه ی عجیبی دارد و در تبلیغات کالا ها یا ترویج مسائل اخلاقی هم به وفور دیده شده است؛ گویی که خلاقیت در امور رسانه ای امری است در دسترس خارجی ها (که البته کشورش فرق نمی کند، از همین چین و هند و ترکیه ی خودمان گرفته تا اروپا و آمریکا)، و ما همین که تقلید خوبی بکنیم از سرمان هم زیاد است.

اگرچه که بنیان این تقلید ها بر آبِ خود کم بینی است یا اموری از این دست، و این خود قبیح است، اما اگر این تقلید ها در حد ایده گرفتن باشد و باقی کار بومی سازی شود، یا اصلا خود برنامه ای که از آن تقلید شده، متناسب با فرهنگ و دین ما باشد و سپس مهر کپی برابر اصل بر آن بخورد، نمی توان خرده ی زیادی گرفت، چرا که در نهایت ناهنجاری های فرهنگی و اجتماعی و دینی و... ایجاد نمی کند.

به نظر می رسد اگر تیر نقدی بخواهد بر قلب برنامه ای مثل «دور همی» اصابت کند، باید درباره ی محتوای ارائه شده توسط آن، و نه صورت ظاهری اش، باشد. به این منظور نقد کوتاهی طبق سوالاتی که آقای مهران مدیری از یکی از مهمان های جلسه، یعنی آقای برزو ارجمند، پرسیدند، مطرح می شود. سؤالاتی که قبل از طرح آن ها هم با افتخار ادعا می شد که آن چه ما می پرسیم کمی غیرعادی است. این نقد بر می گردد به این سه سؤال:

  1. تا به حال چه کار بدی انجام داده اید که کسی نداند؟ اعتراف کنید!
  2. یک نفر که از دست شما ناراحت است را نام ببرید و بگویید چرا از شما ناراحت است و عذرخواهی کنید.
  3. از چه کسی تنفر دارید؟ نام ببرید.

  • سر به هوا!