رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

درباره ی وبلاگ
رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

خدایا!
هرچه گرفتی، بگیر، اما ایمانم را نه...

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زن مطلقه» ثبت شده است

طلاق نامه!

۳۰
شهریور

بخاطر اینکه از نزدیک در جریان زندگی زنی هستم که بعد از سال ها زندگی مشترک، فهمیده بود که همسرش یک دیو دو سر است و پا به فرار گذاشته بود از جهنم آن زندگی، فکرم به مسائلی که گریبانگیرش بود و هست، مشغول می شود...

من اصلا اهل ننه من غریبم بازی های فمینیستی نیستم، همانقدر هم از ظلم هایی که به زن ها در عرفمان روا می شود بیزارم...

بروم سر اصل مطلب:

معمول این است که وقتی برای یک زن یا مرد مطلقه یا بیوه می خواهند کسی را به عنوان مورد ازدواج معرفی کنند، کسی با شرایط شبیه به خودش معرفی می کنند. این را خیلی دیده ایم و شنیده ایم...

اما مشکل آن جایی است که قرار نیست این اتفاق بیفتد!یعنی وقتی که می خواهند زن یا مرد مطلقه ای را معرفی کنند برای شخصی که تجربه ی ازدواج نداشته...

در عرف ما چنین جا افتاده که یک مرد بعد از طلاق، می تواند خیلی راحت تر به خواستگاری دخترهایی برود که تجربه ی ازدواج ندارند، تا اینکه یک پسر مجرد به خواستگاری زنی مطلقه.

نمی دانم دقیقا چه دلیل قانع کننده ای برای این مساله وجود دارد؟

من قبول دارم که باکره بودن زن برای مرد، یک لذت روانی نسبتا عمیق است... خب خود قرآن هم وقتی می خواهد حوری های بهشتی را توصیف کند، می گوید آن ها را باکره قرار دادیم...

اما مساله اینجاست که بنیان ازدواج، بنیانی است که صرف لذت بردن گذاشته نمی شود! نه اینکه لذتی درش نباشد، بلکه بالاتر، لذت اصلی در انس دائم و یک وابستگی مستقل است و چیزهایی فراتر... لذت اصلی در گره خوردن روح دو انسان است... برای رسیدن به این لذت هم انسان ممکن است از لذت هایی بگذرد، چون هیچوقت نمی شود به شخص ایده آلی رسید که بتواند همه چیز را فراهم کند...

مساله این جاست که وقتی موردی پیش می آید، باید همه ی شرایط را با هم بسنجد...

چطور می شود که یک مردی که زن طلاق داده به خودش اجازه می دهد برای بدست آوردن لذت باکرگی همسر جدیدش، از ملاک های دیگری بگذرد؟

و چطور می شود که وقتی زن مطلقه ی عفیفی را به پسر مجردی معرفی می کنند... نه نه ببخشید، اصلا معرفی نمی کنند!!! مگر آن که آن پسر سنش خیلی بالا رفته باشد و پیرمردی شده باشد برای خودش!

 

محض رضای خدا این تعصب های بیجای عرفی را نگذارید پای دین، بدون اینکه دلیلی قانع کننده برای این برچسب بیاورید...

 

از خودم نوشت(!): این روز ها حال درست و درمانی ندارم، ضمن اینکه پایان نامه کمی، فقط کمی، ذهنم را درگیر کرده... اگر وبلاگ های دوستان نمی روم یا ساکت هستم، به بزرگی خودشان ببخشند...

  • سر به هوا!