رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

درباره ی وبلاگ
رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

خدایا!
هرچه گرفتی، بگیر، اما ایمانم را نه...

امروز...

شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۴۸ ب.ظ

بیهوشی احتمالا حالی است شبیه حال چند دقیقه پیش من که از خستگی به خواب رفته بودم... یا حالی شبیه به حال نعش من روی صندلی اتوبوس، وقتی بعد سوار شدن در شمالی ترین ایستگاه اتوبان امام علی چشم می بندم و در ایستگاه دماوند چشم باز می کنم...

حتما که نباید گاو آدم را شاخ بزند تا آدم بیهوش شود! والا!

 

پ.ن1: امروز جن از بیخ گوشم رد شد، وقتی ندانسته داشتم تحت درمان یک فرادرمانگر قرار می گرفتم!!! (خدا رو شاکرم که جنیان هم از من فراری اند!)

پ.ن2: امروز حالم از حضور در جمع مرفهان به هم خورد و هی فحش نثار سرکارمان کردم در حالی که باید به لنز موبایل معلم ها لبخند ژکوند می زدم...

  • موافقین ۱ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۸/۰۹
  • ۳۷۶ نمایش
  • سر به هوا!

نظرات (۵)

این حس بیهوشی رو تقریبا هر روز تجربه می کنم:(
پاسخ:
مثل همین الآن من، بعد از چهارده ساعت بیرون بودن...
عوضش خواب حسابی بهت می چسبه :)
قضیه ی این فرادرمانگر چی بود؟ :O
پاسخ:
یکی از معلم ها گویا فرا درمانی کار میکنه. همون عرفان حلقه است.
عزیزم!
خوشحالم که دوباره نوشتی...
اِ؛ این مالِ قبله! چرا اینوریدر اعلام آپ کرد؟!
پاسخ:
نمی دونم والا! :/
نمی‌دانم!
پاسخ:
:-\
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی