رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

همه عمر بر ندارم، سر از این خمار مستی ..... که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

درباره ی وبلاگ
رَبِّ إنّی لِما أنزلتَ إلَیَّ من خیرٍ فقیرٌ

خدایا!
هرچه گرفتی، بگیر، اما ایمانم را نه...

خوشحال باش و از این خوشحال بودن بمیر!

شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۱۲:۰۹ ق.ظ

احتمالا تا حالا شده که یه نفر درمورد شما فکر کنه یه کار خوبی کردی، درحالی که شما اون کار رو نکردی و خوشحال باشی ازینکه درموردت فکر خوب  میکنه...

اینکه فکر خوب درموردت بکنن عادیه و حتی خوبه، ولو اینکه شما اونطور نباشی. حتی وظیفه ی کلی ای هم وجود نداره که شما بنشینی و اثبات کنی که من اونقدرها هم که شما میگی باحال نیستم. اما...

 

اما اون خوشحال بودنه است که خراب می کنه کار رو... اینکه خوشحال باشی دیگران به اونچه انجام ندادی تحسینت می کنن از نظر خدا پیغمبر خیلی کار ضایعیه:

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا

وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا

فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ ۖ

وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ

گمان مبر کسانی که به آنچه کرده اند خوشحال می شوند،

و دوست دارند به آنچه نکرده اند ستوده شوند،

قطعاً گمان مبر از عذاب (الهی) نجات و رهایی یابند،

(بلکه) برای آنها، عذاب دردناکی است.

آل عمران-188

 

مدتهاست که این آیه توجهم رو جلب کرده و ناخودآگاه میگردم مصادیقش رو توی رفتار خودم یا دیگران پیدا کنم. گاهی خیلی ریز میشه این خوشحال بودنه و خودمون حواسمون نیست. مثلا متنی از جایی برمیداریم و چون منبعش رو ذکر نمی کنیم باعث میشه دیگران کلی به به و چه چه کنن که عاورین چه متن خوبی! و ما هم از این به به و چه چه شاد بشیم...اینجاست که پیشگیری بهتر از درمان است! چه بهتر که از اول ذکر بشه متن مال من نیست، یا مال فلانیه...

درمورد صفت اولی که آیه ذکر کرده هیچی نمیدونم. اینایی هم که گفتم بخاطر صحبت های حاج آقا قرائتی بود که توجهم رو به این آیه جلب کرد.

 

التماس دعا- یا علی

  • موافقین ۳ مخالفین ۰
  • ۹۴/۰۸/۰۹
  • ۴۹۵ نمایش
  • سر به هوا!

نظرات (۶)

  • مصطفی هادیان
  • سلام.
    مرسی از مطلب خوبتون. تذکر مهمی بود.
    پایدار باشید.
    پاسخ:
    سلام علیکم.
    دست آقای قرائتی درد نکنه.
    ان شاءالله که عامل باشیم.
    سلامت باشید.
    سلام علیکم
    این آیه برای من نسبتاً پرتکراره (البته مفهومش، اونم به قدر فهم نازل و ناقص من). خیلی ظریفه. در گلستان سعدی هم حکایت جالبی نزدیک به مضمون این آیه وجود داره.

    ان شاء الله سربلند و پیروز باشید!
    پاسخ:
    و علیکم السلام.
    اگر وقت کنید اون حکایت گلستان رو بگذارید اینجا ممنون میشم.

    ممنون. همچنین شما.
    به قول خودتون عاورین...
    نکته خوبی بود...
    که متاسفانه خیلی ازش غافلن امثال چون منی...
    پاسخ:
    ان شاءالله که همه مون از غفلت دربیایم...
    پیدا شد.

    حکایت از «باب دوم: در اخلاق درویشان»
    بخشایش الهی گمشده‌ای را در مناهی چراغ توفیق فرا راه داشت تا به حلقه‌ی اهل تحقیق درآمده، به‌یمن قدم درویشان و صدق نفس ایشان، ذمائم اخلاقش به حمائد مبدل گشت. دست از هوی و هوس کوتاه کرد و زبان طائنان در حق او همچنان دراز که بر قاعده‌ی اول است و زهد و طاعتش نامعوّل.

    به‌عذر و توبه توان رستن از عذاب خدای
    ولیک می‌نتوان از زبان مردم رست

    طاقت جور زبان‌ها نیاورد و شکایت پیش پیر طریقت برد. جوابش داد که شکر این نعمت چگونه گزاری که بهتر از آنی که پندارندت.

    چند گویی که بداندیش و حسود
    عیب‌گویان من مسکینند
    گه به خون ریختنم برخیزند
    گه به بد خواستنم بنشینند
    نیک باشی و بدت گوید خلق
    به که بد باشی و نیکت بینند

    لیکن مرا که حسن ظنّ همگنان در حق من به‌کمال است و من در عین نقصان روا باشد اندیشه بردن و تیمار خوردن.

    گر آن‌ها که می‌گفتمی کردمی
    نکوسیرت و پارسا بودمی

    انّی لمستتر من عین جیرانی
    والله یعلم اسراری و اعلانی

    در بسته به روی خود ز مردم
    تا عیب نگسترند ما را
    دربسته چه سود و عالم‌الغیب
    دانای نهان و آشکارا
    پاسخ:
    ممنون بابت زحمتی که کشیدید.
    البته خب میدونید که دید عرفا دید کاملی نیست در این جور موارد و معمولا مصداق جانماز جلوی پیشنماز انداختن میشن.
    تا جایی که بنده فهمیدم، چون سنتی که معمولا بروز داره، سنت ستاریت خداونده، آدم ها از اونچه هستن بهتر به نظر میان، بخصوص وقتی خودشون اهل پرده دری نباشند.
    بنابراین فرار کردن از این سنت الهی، آدم ها رو به فرقه ای مثل ملامتیه نزدیک میکنه.
    اونچه مد نظر بنده بود، خوشحال شدن از این مساله است که دیگران بهتر می بینند من رو، بدون اینکه لازمه ی خوشحال نشدن، این باشه که از عکسش خوشحال بشم(مثل این حکایتی که آوردید).
    کاملترین چیزی که بنده دیدم در این مورد، فرمایش امیرالمومنینه در خطبه ی متقین، که می فرماید از صفات اونها اینه که:

    إِذا زُکِّیَ اءَحَدٌ مِنْهُمْ خافَ مِمَّا یُقالُ لَهُ، فَیَقُولُ: اءَنَا اءَعْلَمُ بِنَفْسِی مِنْ غَیْرِی ، وَ رَبِّی اءَعْلَمُ بِی مِنِّی بِنَفْسِی ؛ اللَّهُمَّ لا تُؤَاخِذْنِی بِما یَقُولُونَ، وَ اجْعَلْنِی اءَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْ لِی ما لا یَعْلَمُونَ.

    چون یکیشان را به پاکى بستایند، از آنچه درباره اش ‍ مى گویند بیمناک مى شود و مى گوید که من خود به خویشتن آگاهترم و پروردگار من به من از من آگاهتر است . اى پروردگار من ، مرا به آنچه مى گویند مؤ اخذت مکن ، مرا بهتر از آنچه مى پندارند بگردان و گناهان مرا که از آن بى خبرند، بیامرز.

    بنظرم این نگاه دچار افراط و تفریط نمیشه.
    خواهش می‌کنم. بله، همین‌طوره که فرمودید. طبیعی و بدیهیه که آیه‌ی قرآن و کلام معصوم (ع) در سطحی بسیار بالاتر و دقیق‌تر مسئله رو بیان می‌کنه. محتوای حکایت هم عرض کردم نزدیک به مضمون آیه است و نه دقیقاً منطبق با آن. اون قسمتی که در حکایت اومده «شکر این نعمت چگونه گزاری که بهتر از آنی که پندارندت» خیلی دور نیست از «مرا بهتر از آنچه مى‌پندارند بگردان». همچنین در مورد «لیکن مرا که حسن ظنّ همگنان در حق من به‌کمال است و من در عین نقصان روا باشد اندیشه بردن و تیمار خوردن»، به‌نظرم به «چون یکیشان را به پاکى بستایند، از آنچه درباره اش ‍ مى گویند بیمناک مى شود و مى گوید که من خود به خویشتن آگاهترم و پروردگار من به من از من آگاهتر است» نزدیک است.

    در مسیر حق، استوار باشید!
    پاسخ:
    دومی رو قبول دارم ولی اولی رو نه! :)
    اولین نکته ای که فرمودین: توی حکایت میگه خوشحال باید باشی که درمورد تو بدتر از اونچه هستی فکر می کنن(ملامتیون!) اما توی نهج البلاغه، حسن ظن رو وسیله می کنه برای رشد، یعنی میگه خدایا نه تنها من رو به اونچه فکر می کنن برسون، بلکه بالاتر از اون هم میخوام باشم.
    بله، فرمایش شما صحیح و دقیقه.
    خداوند یاورتون!
    پاسخ:
    ممنونم از دعای خوبتون.
    یاری خدا، اگر نتیجه ی یاری ما، دین خدا را، نباشد فقط شرمندگی است و بس...
    و چقدرم این شرمندگی ها پشت سر هم برامون میاد و حواسمون نیست...
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی